تعدد موجودیت های زیر دولتی
مترجم: ناصر فكوهی
در چشم اندازی تاریخی، انجام اقدامات پی در پی برای تضمین جایگاهی قانونی تر به این یا آن قوم و این یا آن زبان، در جهت ایجاد تعادل بهتری در بافت اداری و سیاسی در موجودیت واقعی جوامع حركت می كند. برای مثال، برای همگان روشن است كه خودمختاری پذیرفته شده برای فلسطینی ها در موافقت نامه واشینگتن (1992) نطفه یك دولت ملی را در خود دارد، هرچند كه در آنجا صرفاً از دو كانون ملی (1) شكننده سخن رفته كه در اختیار یك « قدرت فلسطینی » قرار گرفته است. به همین صورت در افریقای جنوبی نیز با یك تحول پیچیده رو به رو هستیم: طبق قانون اساسی موقت سال 1993 ده كانون ملی یا « بانتوستان » (2) كه شش تای آنها خودمختار و چهارتای آنها مستقل هستند به وجود آمدند، به علاوه چهار استان سابق لغو شدند و جای خود را به نه استان جدید دادند كه یكی از آنها كوازولو (3) است و نه زبان رسمی نیز به وجود آمد. به این ترتیب در این كشور با فرایندی رو به رو هستیم كه گویای یك ساختار كاملاً فدرال و چند قومی است.
داده های این پیچیدگی اجتناب ناپذیر و فزاینده نظام ژئوپلیتیك به تعداد موارد خاصی هستند كه می توان در این زمینه مشاهده كرد؛ و واژگان رسمی در این حوزه ناچار به تبعیت و ثبت نوآوری های ویژه ای هستند كه در تحول عمومی به چشم می خورند. واژه « كانون ملی » ممكن بود به حفاظت گاه ها یا محدوده های (4) سرخ پوستان امریكا یا به « كانون ملی یهود » (5) كه وعده ی آن در سال 1917 از سوی بالفور (6) داده شده بود، اطلاق شود. حاكمیت درونی (7) كه ایرلندی ها به دست آوردند؛ سورج (8) و سپس پورنه سورج (9) و سوردش (10) هندیان؛ دوك لپ (11) ویتنامی ها كه طبقه سیاسی فرانسه با احتیاط زیادی آن را در سال 1947 پذیرفت؛ الجزایر الجزایری (12)؛ تیمه رای (13) پولینزی و بسیاری از نام های فراموش شده دیگر، هرگز جز واژگانی بی ثبات در نیمه راه رسیدن تدریجی به استقلال نهادینه شده و سرزمینی با مردم گوناگون نبودند؛ و همه ساختارهای سیاسی جدیدی كه به این ترتیب به وجود می آمدند، چه دولتی و چه زیردولتی، سرانجام سبب می شدند كه حركتی مثبت، هرچند كند اما قدرتمند، از سوی مردمان گوناگون برای پذیرفته شدن در جامعه دولت ها به انجام رسد.
در واقع امروز شمار موجودیت ها یا صورت بندی های سیاسی (14) به حدود 200 دولت حاكم می رسد كه تقریباً همگی آنها عضو سازمان ملل متحد هستند. تعداد بیشتری از این رقم نیز امروز به صورت موجودیت های زیردولتی وجود دارند. این موجودیت ها از اختیاراتی حقیقتاً سیاسی برخوردارند كه از حد مجامع اداری محلی فراتر می روند و در اكثر موارد، از لحاظ حقوقی یا در عمل، وجود یك جماعت قومی خاص را می پذیرند. البته گوناگونی جایگاه های این زیردولت ها و درجه نابرابر قومیت در آنها سبب می شود كه نتوان همواره آنها را به عنوان مقوله های سیاسی متجانس و قابل مرزبندی در نظر گرفت.
مشخصات اساسی مشترك این واحدها برخورداری از حاكمیتی محدود و در نتیجه از گروهی از اختیارات متعارف، واقعی یا نمادین وابسته به خودمختاری است، نظیر ایجاد حكومت، برخورداری از پرچم، انتشار تمبر پست، روابط بین المللی در سطح كمابیش نطفه ای و غیره. اهمیت این اختیارات به حدی است كه برای مثال می دانیم پادشاه سابق مراكش روزی اعلام كرده بود حاضر است برای سازش با استقلال طلبان صحرای غربی درباره همه آنچه مورد درخواست آنهاست « به جز پرچم و تمبر » مذاكره كند. البته این گفته نشان می دهد كه سلطان مراكش در آن زمان از عرف رایج انتشار تمبر در بسیاری از سرزمین های فاقد خودمختاری بی خبر بوده است؛ برای مثال، الجزایر فرانسه تا پیش از شروع جنگ استقلال، چندین تمبر منتشر كرده بود و بالاترین ركود در این زمینه را نیز امروز می توان متعلق به جزایر كوچكی در زلاندنو موسوم به آیتوتاكی (15) در مجمع الجزایر كوك (16) با 18 كیلومتر مربع مساحت و 2400 نفر جمعیت و جزیره پنرین (17)، دانست كه دارای تمبر و پرچم هستند. افزون بر این، تعداد بی شماری از استان ها، ایالت ها و شهرهای دیگر جهان نیز دارای پرچم خاص خود هستند.
از این گذشته، امروزه تدوین و تعیین دقیق حقوق سلطنتی (18) بیش از پیش به كاری دشوار تبدیل شده است زیرا دولت ها در میان یكدیگر به توافق رسیده اند كه اجرای بسیاری از این حقوق را به نهادهای مشترك واگذار كنند. امتیازات سلطنتی دوران قرون وسطی، نظیر حق محاكمه، اخذ مالیات، تشكیل ارتش (ost) و ضرب سكه امروزه به صورت نابرابری به اجرا درمی آیند: اتحادیه های پولی و پس از آنها اتحادیه های گمركی امروز رواج زیادی دارند و یكی از مهم ترین آنها اتحادیه پولی اروپاست؛ دادگاه بین المللی لاهه مورد تأیید اكثر كشورهای جهان است و اروپا علاوه بر آن، دارای دیوان عدالت و دادگاه اقامه دعوی مقدماتی (19) لوكزامبورگ نیز هست. تنها حوزه دفاع ملی باقی می ماند كه حساس ترین نقطه است. اما در این مورد نیز با اتحادیه هایی رو به رو هستیم كه نمونه آنها در اروپا قابل مشاهده هستند. در سیاست خارجی حوزه دیگری كه بنابر تعریف حفاظت شده است، هرچه بیشتر شاهد آن هستیم كه برخی از موجودیت های خودمختار یا حتی برخی از سطوح اداری از حق برقراری رابطه با همتایان خارجی خود برخوردار می گردند: این مورد به خوبی در كِبِك و در جماعت های بلژیك و همچنین در مناطق فرانسوی یا چینی، بدون آنكه هیچ گونه حق خودمختاری یا فدرال ایجاد كند، دیده می شود. می دانیم كه یكی از وظایف اتحادیه اروپا نیز دستیابی به تعیین چارچوب سیاست خارجی مشترك اروپاست.
پیش از آنكه حقوق عمومی بین الملل كه در حال حاضر در اساس خود حقوقی میان دولت هاست تبدیل به حقوقی میان افراد یعنی میان مردمان شود، شروع به تنوع و دگرگون شدن كرده و مجموعه بزرگی از موجودیت های زیر دولتی را درون خود پذیرا شده است. این مقوله در ابتدا شامل صورت بندی های سیاسی متشكل از دولت های فدرال چندملیتی یا چندقومی می شود: فدراسیون روسیه (21 جمهوری، یك منطقه و 10 ناحیه خودمختار )، اتحادیه ی میانمار ( 7 دولت غیر بیرمانی )، اتیوپی ( 9 منطقه فدرال )، جمهوری فدرال یوگسلاوی ( كه با انحلال 2 ایالت خودمختار، تنها 2 جمهوری در آن باقی مانده است ) از این جمله اند. به علاوه، دولت های فدرال دیگری نیز وجود دارند كه صرفاً چند زبانی هستند: سوئیس ( 27 كانتون و شبه كانتون )، هند ( 25 دولت با زبان مستقل و 7 سرزمین )، پاكستان ( 4 ایالت )، بلژیك ( 4 منطقه زبانی )، كانادا ( 10 ایالت و 2 سرزمین به علاوه نوناووت اینویت )، نیجریه ( 30 دولت )، افریقای جنوبی ( 9 ایالت ) و چین، دولت موسوم به چندملیتی متحد ( 5 منطقه، 30 حوزه اداری (20) و 124 ناحیه خودمختار اقلیت ها ).همچنین می توان به مورد بسیاری از سرزمین هایی با جایگاه حقوقی استثنایی اشاره كرد كه درون برخی از دولت های با ساختار غیرفدرال قرار گرفته اند و بی شك باید آنها را زیردولتی- و عموماً بر پایه قومی- به حساب آورد. این وضعیت را می توان از جمله در موارد زیر مشاهده كرد:جزایر الند (21) در فنلاند، جزایر فروئه (22) و كلالیت نونات ( گروئنلند ) دانمارك، اسكاتلند و سرزمین گال (23) درون بریتانیا، جزایر من (24)، گرنزی (25) و اورینی (26) در حاشیه بریتانیا، كرس، 5 منطقه خودمختار ایتالیا، چهار جماعت تاریخی اسپانیا، منطقه خودمختار كرد عراق كه به ظاهر از 1970 خودمختار است. به این مجموعه باید گروهی از موجودیت های خودمختار با آینده نامعلوم را اضافه كرد كه از شوروی سابق باقی مانده اند: در گرجستان ابخازیا، اوستیای جنوبی (27)(28)؛ در ارمنستان ارتسخ، قره باغ علیای سابق (29)؛ در ازبكستان كركلپكستان (30)؛ در تاجیكستان بدخشان علیا (31) و همچنین مناطقی كه در مولداوی (32) ( دنیستری (33)، گگاوزی (34)) و در اوكراین ( كریمه )(35) تأسیس شده اند. به علاوه باید به ساختارهای شكننده تری نیز كه در فیلیپین و سودان به وجود آمده اند و جمعیتهای اقلیت و در مبارزه ی مسلحانه [ با قدرت مركزی ] دارند و به راه حل های اجتناب ناپذیری كه پس از دوران های تعارض در مناطقی چون ایرلند، قبرس، فلسطین و سریلانكا در انتظار آنها هستند، نیز اشاره كرد.
در مقوله ی صورت بندی های زیردولتی باید عموماً آخرین سرزمین های بازمانده از آنچه قلمروهای آن سوی دریاهای امپراتوری های سابق استعماری نامیده می شدند را نیز جای داد. این سرزمین ها در مراحل متفاوتی از لحاظ حق تعیین سرنوشت خویش و چشم انداز آینده خود هستند.برای مثال: جزایر آسور (36) و مادِر (37)، اروبا (38) و آنتیل هلند (39) یا كاناكی (40) در كلدانی نو (41)، پلینزی (42) فرانسه و سایر سرزمین ها و مناطق آن سوی دریاها (43)؛ و البته نباید ده ها مورد از آخرین مستعمرات امپراتوری بریتانیا؛ آخرین جزایر متعلق به امریكا ( پورتوریكو (44)، گوام (45)، ساموا (46)...)، به استرالیا و به زلاندنو را نیز فراموش كرد.
سرانجام در آخرین تحلیل می توان گروهی از موجودیت های دولت های فدرالی كه در آنها گوناگونی قومی به هیچ وجه معیاری برای تقسیم به شمار نمی آیند را نیز به مثابه موجودیت های زیردولتی مورد توجه قرار داد. نمونه هایی چون: آلمان، اتریش، ایالات متحده، مكزیك، برزیل، آرژانتین، مالزی... همچنین باید به سرزمین هایی اشاره كرد كه برخی از كشورها، رژیم ویژه ای در آنها به وجود آورده اند نظیر هنگ كنگ (47)، ماكائو (48)(49)، تیمور شرقی، صحرای غربی یا قبرس شمالی (50). گروهی از موجودیت های فدرال كه كاملاً درون كالبد ملی انسجام یافته اند و فاقد شخصیت قومی ویژه ای هستند، هرچند شاید نوعی خاص گرایی منطقه ای در آنها به چشم بخورد ( نظیر دولت های آزاد باویر یا ساكس، تگزاس و غیره ) در نهایت پیش نمونه های نهادینه ای هستند از اشكالی كه در بسیاری دیگر از مناطق اداری به بركت فرایندهای متفاوت تمركززدایی به دست آمده اند، نظیر: جماعت های خودمختار اسپانیایی، مناطق ایتالیایی، فرانسوی، روسی، كانتی های بریتانیایی و غیره.
پینوشتها:
1. Homeland
2. Bantoustan
3. KwaZulu
4. Reserves وReductions در هنگام ورود نخستین اروپاییان به قاره آمریكا، بنابر مطالعات انجام شده، این قاره دارای 90 میلیون نفر ساكن بود كه 10 میلیون نفر از آنان در امریكای شمالی زندگی می كردند. پس از آنكه بر اثر امواج مهاجرت اروپاییان به امریكا اكثریت قریب به اتفاق « سرخ پوستان » یا ساكنان اولیه امریكای شمالی از میان رفتند، زیر فشار نظامی، بقایای آنها و اخلافشان در مجموعه هایی با نام حفاظت گاه گرد آمدند. این مجموعه ها متشكل از سرزمین هایی بود كه به قبایل سرخ پوست داده می شد تا جدا از امریكایی ها به صورت خودمختار زندگی كنند. در حال حاضر در امریكا بین 1/4 تا 2 میلیون نفر سرخ پوست در ایالت های اوكلاهاما، آریزونا و نیومكزیكو مشغول زندگی هستند. امروز در امریكا 278حفاظت گاه در 35 ایالت با 23 میلیون هكتار زمین در اختیار 314 قبیله به رسمیت شناخته شده امریكا قرار داده شده است.
5. Foyer nationaljuif پس از آنكه جامعه ملل (SDN) قیمومیت فلسطین را به بریتانیا داد، یكی از نخستین اقدامات این كشور اعلامیه بالفور، وزیر امور خارجه، بود كه قول داد در فلسطین شرایط سیاسی، اقتصادی و اداری لازم برای تأسیس یك كانون ملی یهود را به وجود آورد. اما این اقدام بلافاصله با واكنش شدید اعراب مواجه شد و به شورش های ضد یهود در سال های 1920، 1921 و 1929 كشید. اعلامیه بالفور در واقع یك پیروزی بزرگ برای جنبش صهیونیستی به حساب می آمد كه در پی بازگشت به « ارض موعود » بود. اما تا جنگ جهانی دوم و فشار تبلیغاتی ناشی از قتل عام یهودیان، دولت یهود عملاً شانس برای تشكیل یافتن در فلسطین نداشت.
6. Arthur JamesBalfour(1848-1930) سیاستمدار بریتانیایی، بالفور كه در سال های 1916 تا 1919 وزیر امور خارجه بریتانیا بود، در اعلامیه معروفی وعده داد كه در فلسطین یك « كانون ملی یهود » تشكیل دهد.
7. Home Rule
8. Swaraj به معنی خودمختاری. شعار و خواسته « كنگره ملی هند » ( از سال 1905 ) كه از سال 1920 با استراتژی ساتیاگراها ( Satyagraha ) یا مقاومت غیرخشونت آمیز آغاز شد و تا استقلال هندوستان در سال 1947 ادامه یافت.
9. PurnaSwaraj
10. Swadesh جنبشی در هندوستان در دوره مبارزه ضداستعماری بود كه در سال 1906 به راه افتاد و در آن مردم تشویق می شدند كه تنها اجناس هندی بخرند.
11. Doc Lap به معنی استقلال. نام سازمان انقلابی ویتمین (Vietminh) در واقع مخففی بود از Vietnam Doc LapMinhHoi به معنی « اتحادیه برای استقلال ویتنام. » این اتحادیه در سال 1936 در نانجینگ چین تأسیس شد و از سال 1941 هوشی مین رهبر كمونیست ویتنام، رهبری آن را در دست گرفت.
12. Algerie algerienne شعار استقلال طلبان الجزایری كه خواهان جدایی این كشور از فرانسه و استقلال آن بودند و پس از مبارزات جبهه آزادی بخش ملی (FLN) سرانجام براساس موافقت نامه اویان (Evian) در 1962 به استقلال رسیدند.
13. Tiamaraa
14. در انگلیسی Polities
15. Aitutaki
16. Cook
17. Penrhyn
18. regalien
19. premiere instance
20. prefecture
21. Aland یا در زبان فنلاندی Ahvenanmaa مجمع الجزایر فنلاندی است. در میان بالتیك و خلیج بوتنی با 25 هزار نفر جمعیت (1992). ساكنان این مجمع الجزایر كه در سال 1809 تحت سلطه امپراتوری تزاری قرار گرفت، سوئدی زبان هستند و از خودمختاری برخوردارند.
22. Feroe یا در دانماركی Faeroerne مجمع الجزایر دانماركی در اقیانوس اطلس شمالی متشكل از 18 جزیره با 43 هزار نفر جمعیت (1990) كه پس از جنگ جهانی دوم خودمختار شد.
23. سرزمین گال كه در انگلیسی ولز نامیده می شود و در شرق بریتانیا واقع است.
24. Isle of Man جزیره ای خودمختار، جزو جزایر بریتانیایی در دریای ایرلند با 572 كیلومتر مربع مساحت و 69 هزار نفر جمعیت (1991) كه مركز آن داگلاس است.
25. Guernsey جزیره ای انگلیسی در 45 كیلومتری سواحل فرانسه با 45 هزار نفر جمعیت كه مردم آن به یكی از گویش های نورماندی تكلم می كنند.
26. Aubrigny یا در انگلیسی Alderney، جزایر انگلیسی- نورماندی كه در شمالی ترین كرانه دماغه لاهه قرار دارند و با 8 كیلومتر مربع مساحت، دارای حدود 1700 نفر جمعیت هستند.
27. Ossetie
28. South Ossetia، منطقه ای خودمختار در جمهوری گرجستان و Abkhazia یكی از دو جمهوری خودمختار گرجستان است. پس از شروع روند فروپاشی در شوروی سابق ( 1985 ) گرایش های ملی در اوستیا و ابخازیا رو به گسترش گذاشت. در سال 1990، اوستیای جنوبی خود را یك جمهوری مستقل اعلام كرد و هنگامی كه شورای عالی گرجستان در واكنش به این عمل این منطقه را منحل كرد، جنگ میان گرجی ها و اوستیاها آغاز شد. در سال 1992 نیز، هنگامی كه شورای عالی ابخازیا استقلال این جمهوری را اعلام كرد، جنگی میان گرجی ها و ابخازیاها درگرفت. گرجستان از آن زمان تاكنون پیوسته صحنه تنش ها و جنگ های بین قومی بوده است و رئیس جمهور این كشور، شواردنادزه، كه خود چندین بار هدف سوءقصد قرار گرفته، به زحمت توانسته است صلحی ناپایدار را در این منطقه حفظ كند.
29. Nagorno-Karabakh، منطقه ای خودمختار در جمهوری آذربایجان كه 80 درصد جمعیت آن ارمنی هستند. وجود این منطقه ارمنی نشین در جمهوری آذربایجان از زمان فروپاشی شوروی و اعلام استقلال جمهوری های آذربایجان و ارمنستان موضوع اختلاف این دو جمهوری شد. ارمنستان در سال 1989 این منطقه را جزو خاك خود اعلام كرد، و گرایشی استقلال طلبانه در قره باغ نیز به این وضعیت دامن زد و كار را به جنگ كشاند.
30. Karakalpakstan، یك جمهوری خودمختار در ازبكستان كه 37 درصد مساحت این كشور را تشكیل می دهد، پایتخت آن نوكوس (Nukus) است و 179 هزار نفر جمعیت (1991) دارد.
31. Gorno Badakhshan، منطقه ای خودمختار در تاجیكستان كه 44/5 درصد مساحت این كشور را شامل می شود. پس از سقوط كمونیسم، گرایش های استقلال طلبانه در این منطقه رشد كردند. در سال 1992 جنگ میان كمونیست ها و گرایش های اسلامی در تاجیكستان درگرفت. در این جنگ كمونیست ها با كمك روس ها و نیروهای ازبك به پیروزی موقت رسیدند و احزاب مخالف اسلامی و حزب لالی بدخشان كه طرفدار خودمختاری بیشتر بدخشان بود را ممنوع كردند و یك سركوب سیاسی را به انجام رساندند. جنگ میان دو گرایش از آن زمان ادامه یافت و به صلحی ناپایدار و شكننده منجر گردید.
32. Moldavie
33. Dnestr، منطقه ای در كرانه های شرقی رود دنیستر و Gagauze منطقه ای در جنوب غربی مولداوی است. گگوازها قومی مسیحی اما ترك زبان هستند. پس از آنكه در سال 1989 زبان رومانی به زبان رسمی كشور مولداوی تبدیل شد، گرایش های استقلال طلبانه در این مناطق رشد كردند. در سال 1990 یك جمهوری شوروی سوسیالیستی خودمختار ماورای دنیستر و سپس در 1991 یك جمهوری سوسیالیستی خودمختار گاگوز تشكیل شدند و از سال 1992 جنگ با مولداوها كه استقلال خود را در سال 1991 اعلام كرده بودند، از سوی جدایی طلبان آغاز شد. این اختلافات تا امروز ادامه یافته است و منطقه دنیستر با وجود برخورداری از خودمختاری، هنوز به سختی حاضر به تحمل استقرار در چارچوب یك دولت واحد مولداوی است.
34. Gagaouzie
35. Crimea یا در فرانسه Crimee شبه جزیره و جمهوری خودمختاری در جنوب شرقی اوكراین. پس از سقوط كمونیسم منطقه كریمه به موضوع اختلافی میان روسیه و اوكراین تبدیل شد. شورای عالی روسیه در سال 1992 با لغو مصوبه 1954 كه كریمه را به اوكراین الحاق كرده بود، این منطقه را جزو روسیه اعلام كرد و شورای عالی كریمه نیز در سال 1992 خود را یك جمهوری خودمختار اعلام كرد. اما اوكراین بر آن بود كه این منطقه را در خاك خود نگه دارد. در انتخابات 1994، نخستین انتخابات برای ریاست كریمه، از 5 نامزد انتخاباتی 4 نفر طرفدار اتحاد با روسیه بودند. یوری لشكوف، برنده این انتخابات، گرایش به خودمختاری را افزایش داد.
36. Acores
37. Madere مجمع الجزایر مادِر منطقه ای خودمختار و وابسته به پرتغال است كه در 800 كیلومتری سواحل مراكش قرار دارد. این جزایر دارای 793 كیلومتر مربع مساحت و 269 هزار نفر جمعیت (1987) هستند. مركز این جزایر، بندر فونكال (Funchal) است.
38. Aruba غربی ترین جزیره در میان جزایر كارائیب در اقیانوس اطلس و در نزدیكی سواحل ونزوئلا كه منطقه ای خودمختار و متعلق به هلند است. اروپا دارای 93 كیلومترمربع مساحت و 80 هزار نفر جمعیت ( 1994) است.
39. آنتیل هلند به دو گروه از جزایر اطلاق می شود كه در دریای كارائیب در نزدیكی سواحل ونزوئلا قرار دارند و متعلق به هلند هستند. مساحت این جزایر 732 كیلومتر مربع است و 202 هزار نفر جمعیت (1994) دارند.
40. Kanaky
41. New Caledonia یا در فرانسه Nouvelle Caledonie یكی از سرزمین های آن سوی دریاهای متعلق به فرانسه است كه در جنوب غربی اقیانوس آرام قرار دارد و شامل جزیره كلدانی نو و تعدادی جزایر كوچك می شود. مساحت این منطقه 19 هزار كیلومتر مربع و جمعیت آن 164 هزار نفر (1989) است. 43 درصد از جمعیت آن ملانزیایی هستند و خود را كاناك می نامند و 37 درصد جمعیت آن اروپایی و عمدتاً فرانسوی هستند و خود را كلدوش می نامند. مركز این منطقه نومه آ (Noumea) است. پس از برخوردهای سختی كه میان جدایی خواهان و فرانسوی ها در این منطقه اتفاق افتاد، دولت فرانسه به این منطقه خودمختاری بیشتری داد. یك رفراندوم نیز برای استقلال این منطقه در سال 1998 پیش بینی شد.
42. Polynesia یكی از 3 منطقه بزرگ اقیانوسیه ( در كنار ملانزی و میكرونزی ) است كه شامل مركز شرقی و جنوبی اقیانوس آرام می شود. پلینزی فرانسه شامل تعداد زیادی جزایر كوچك است كه سرزمینی به وسعت 3521 كیلومتر مربع را دربرمی گیرند. جمعیت آنها به 188 هزار نفر (1988) می رسد و عمدتاً پلینزیایی هستند. جزیره اصلی پلینزی فرانسه، تاهیتی با 23 هزار نفر جمعیت است. این منطقه از سال 1977 دارای خودمختاری گسترده ای است.
43. Departements d`Outre Mer(DOM) و Terrioire d`Outer Mer(TOM) عمدتاً بازمانده های مستعمرات فرانسه هستند كه به گونه های متفاوت و با حدود مختلف از حقوق و وظایف، جزو خاك فرانسه به حساب می آیند. گوادولوپ، گویان، مارتینیك و رئونیون (Reunion) جزو استان های آن سوی دریاها؛ و كلدانی نو، پلینزی فرانسه، والیس و فورتونا (Wallis et Fortuna) و سرزمین های جنوبی و قطبی فرانسه (TAAF) و بالاخره مناطق ویژه مایوت (Mayotte)، سن پیر و میكلن (St.Pierre et Miquelin) جزو سرزمین های آن سوی دریاهای فرانسه هستند.
44. Puerto Rico مجموعه جزایری در شمال دریای كارائیب در اقیانوس اطلس كه با ایالات متحده اتحاد داشته و یك منطقه مستقل به حساب می آید. این جزایر 9104 كیلومتر مربع مساحت و 3/5 میلیون نفر جمعیت (1990) دارند كه عمدتاً اسپانیایی تبار هستند. زبان رسمی این منطقه اسپانیایی و پایتخت آن سان حوزه است.
45. Guam، جزیره ای در جنوبی ترین نقطه جزایر ماریان یا میكرونزی با 541 كیلومترمربع مساحت و 133 هزار نفر جمعیت (1990) كه كمتر از نیمی از آنها بومی هستند و پایتخت آن آگانا (Agana) است.
46. Samoa ساموای امریكا مجموعه ای از 7 جزیره در جنوب اقیانوس ارام است كه به امریكا تعلق دارند. مساحت این جزایر 200 كیلومتر مربع و جمعیت آنها 46 هزار نفر (1990) است و پایتخت آن پاگو پاگو (Pago Pago) در جزیره توتویلا (Turuila) است.
47. Hong Kong جزیره ای در نزدیكی سواحل چین با 1076 كیلومتر مربع مساحت و بیش از 6 میلیون نفر جمعیت كه در سال 1898 برای 99 سال به بریتانیا واگذار شده بود و در سال 1997 به چین بازگردانده شد. چین این جزیره را به یك منطقه اداری ویژه تبدیل كرد و ساختار اقتصادی- اجتماعی آن را تا اندازه زیادی به صورت قبلی حفظ كرد.
48. Macao
49. Macao یكی از سرزمین های آن سوی دریاهای پرتغال كه در ساحل جنوب شرقی چین در غرب هنگ كنگ قرار دارد و شامل یك شبه جزیره و 3 جزیره است. ماكائو كه در سال 1999 به چین بازگردانده شد و تبدیل به یكی از مناطق ویژه اداری چین با خودمختاری داخلی ( نظیر هنگ كنگ ) گردید، دارای 16 كیلومتر مربع مساحت و 410 هزار نفر جمعیت (1994) است كه 5 درصد آنها چینی هستند.
50. Cyprus، جزیره قبرس در شرق دریای مدیترانه با 9251 كیلومتر مربع مساحت، 767 هزار نفر جمعیت (1996) را در خود جای می دهد و پایتخت آن نیكوزیا است. این جزیره قرن ها موضوع نزاع قدرت های منطقه بوده است. از سال 1571 تا 1878 این جزیره زیر سلطه ترك ها بود كه در این سال آن را برای مدت 99 سال به بریتانیا واگذار كردند. در سال 1961 قبرس به یك جمهوری تبدیل شد كه رئیس جمهوری یونانی و یك قائم مقام ریاست جمهوری ترك بر آن حكومت می كردند. اما در جماعت یونانی و ترك جزیره نتوانستند با یكدیگر سازش كنند و پس از درگیری های خونین سال های 1963-1964 كه به دخالت سازمان ملل متحد انجامید و پس از كودتای 1974، نیروهای تركیه شمال قبرس را اشغال كردند و از آن پس جزیره به دو بخش ترك نشین ( شمال ) و یونانی نشین ( جنوب ) تقسیم شد.
اسپوزیتو، جان ال؛ ( 1392)، جنبش های اسلامی معاصر، دکتر شجاع احمدوند، تهران: نشر نی، چاپ چهارم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}